وقتی نسل گونه شکارگری از بین میرود جمعیت جانوران دیگر که طعمه آن جانور بودند افزایش مییابند. این مطلب همان است که داروین در سال ۱۸۷۲بیان داشت که بدون استثنا هر جفت موجود زنده چنان که از طریق محیط اطراف و دیگر جانداران کنترل نشود، جمعیتاش به حدی افزایش مییابد، که زمین بهزودی مملو از بچههای آنها میگردد.این افزایش جمعیتِ سایر گونهها، باعث برهم خوردن تعادل طبیعی شده و خسارتهای دیگر و شدیدتری را بهوجود میآورد. مثلا با انقراض پلنگ، جمعیت گراز افزایش یافته و بهعنوان آفتی به زمینهای کشاورزی و باغها حملهور میشود. این خسارت میتواند گاهی چنان شدید باشد که کشاورز را مجبور به رهاسازی زمین و مهاجرت به شهرها کند و بهدنبال آن، مشکلات شهرنشینی را زیاد و همچنین در اثر این مهاجرت، آسیبهای فراوان دیگری به آن تازه مهاجر وارد میشود.
جمعیت تشی که بزرگترین جونده ی ایران است نیز رو به افزایش گذاشته.دلیل افزایش جمعیت این جانور که یکی از آفات مهم درختان جنگلی ،نخلستانها و صیفی جات محسوب میشود از بین رفتن یا کاهش تعداد پلنگ است به طوری که در حال حاضر در مناطق جنگلی فارس و کرمان و حتی پارک ملی خجیر که در مجاورت شهر تهران قرار دارد،تشی مهمترین عامل خشک شدن درختان جنگلی به خصوص بنه (نوعی پسته وحشی) به شمار میرود.این حیوان با استفاده از دندان های پیشین بلند خود پوست درختان قطور را گرداگرد قطع نموده و باعث خشک شدن انها می شود.
کفتار و شغال در طبیعت نقش رفتگر را برعهده دارند.آنها با خوردن لاشه ی حیوانات و زباله های روستائیان از انتشار بیماریها و آلودگی محیطط زیست جلوگیری میکنند
.
گوشتخوارانی مانند گرگ و یوز با تعقیب و شکار سم داران مریض،پیر و ناتوان نقش موثری را در جلوگیری از بروز بیماریهای واگیر و بقاء نسل حیوانات باهوش تر و قوی تر ایفاء می کنند. خرس ها نیز که گوشتخوارانی همه چیز خوارند با خوردن میوهای جنگلی و دفع هسته های آنها سبب تجدید حیات و رویش این درختان در مناطق مختلف جنگل میشوند.اسید موجود در معده خرس ها و سایر میوه خواران باعث نازک شدن پوسته دانه ها و کمک به جوانه زدن آنها می نمایند
.
بعضی از جوندگان نظیر سنجاب،اُشگول و هامستر در فصول مناسب مقدار زیادی از دانه ها و میوه های جنگلی را در زیر زمین ذخیره می کنند.همه ساله در اثر مرگ و میر تعدادی از این حیوانات ،بذرهای جمع آوری شده در فصل بهار شروع به رویش می کنند و گیاهان جدیدی را به وجود می آورند.
شاید بگویید که باید آن کفتار هم از بین برود؟ در اینجا باید یادآور شد که تمام جانوران بهصورت حلقهها در زنجیره حیات به هم متصل بوده و برای بومسازه مفید هستند. اگر حلقهای از این زنجیره از بین برود، دیگر آن زنجیره تواناییهای نخستینش را از دست میدهد. بهطور مثال، باید بدانیم که گراز را باغبان طبیعت یا تراکتور طبیعت نام نهادهاند زیرا این جانور در انتشار دانههای درختان در طبیعت و زیر و رو کردن خاک نقش مهمی دارد. علاوه بر آن، گرازها نهتنها سبب افزایش نفوذپذیری آب در خاک و غنای حاصلخیزی آن میشوند، بلکه خطر مرگبار سیل را هم کاهش میدهند.
در کشور ما نیز با توجه به روندتوسعه صنعتی در حال انجام، لزوم برنامه ریزی و رسیدگی به کمیت و کیفیت آب رودخانه ها و تالابهای کشور از حیاتی ترین موضوعاتی است که بایستی به آن توجه جدی شود. لازم به ذکر است که هور العظیم طی سالهای جنگ تحمیلی دستخوش استرس های زیست محیطی زیادی گشته و بعد از آن نیز بهره برداری آب رودخانه های ورودی به تالاب جهت آبیاری زمین های کشاورزی و ورود زه آب های آن به تالاب است. و اوج تخریب های چند سال اخیر در تالاب به علت اکتشاف نفت و مستقر شدن دکل های حفاری در منطقه است. البته نباید اثر منفی سد های بالا دست مانند سد کرخه را نادیده گرفت چرا که حق آبه تالاب خود بزرگترین عامل بقای تالاب می باشد. رودخانه کرخه و تالاب هور العظیم نیز برای حفظ اکوسیستم و اهداف مورد استفاده از آن نیازمند به آب می باشند. این بدان معنی است که هم رودخانه ها و هم تالابها علاوه بر نیازهای بشری آب مورد نیاز خود را نیز داشته باشد. از آنجایی که اکوسیستم های رودخانه و تالاب وابستگی بسیار زیادی به یکدیگر دارند و بررسی عوامل موثر بر کیفیت آنها بصورت مجزا میسر نمی باشد، لذا باید نیاز های آبی رودخانه و تالاب بصورت توامان مورد بررسی قرار بگیرد. حداقل جريان مورد نياز براي رودخانه جرياني است كه كمتر از آن مقدار، براي منابع آب و اكولوژي اطراف آن خطرناك مي باشد. جريان حداقل به صورت يك جريان لحظه اي سنجيده مي شود نه به صورت روزانه و اين بدان معنا است كه دبي جريان در هيچ زماني نبايد از اين مقدار پايين تر بيايد. سطح حداقل نيز سطحي است كه كمتر از آن براي زندگي موجودات آن منطقه خطرناك است. بر اساس اين تعريف كه سالها به عنوان مفهوم حقابه زيست محيطي شناخته مي شد، حداقل دبي عامل كنترل كننده سلامت رودخانه معرفي شده بود ولي از آنجا كه دبي به تنهايي نمي تواند عامل كنترل كننده مطمئني باشد تعريف حقابه زيست محيطي مطرح گرديد. حقابه زیست محیطی رژیم آبی است که در رودخانه، تالاب و مناطق ساحلی ایجاد می شود تا اکوسیستم حفظ شده و فواید آن در جایی که مصارف مختلف آب وجود داشته وجریان متعادل است تامین گردد. هدف از جریان محیط زیست ایجاد رژیم جریانی مناسب از لحاظ کیفیت، کمیت و زمان بندی برای پایداری سلامت رودخانه ها و دیگر اکوسیستم های آبی می باشد و همچنین برای دستیابی به اکوسیستم پایدار رودخانه به منظور مقاصد خاص و استفاده از سرویس ها و فواید آنها مورد استفاده قرار می گیرد. برای بدست آوردن نیاز آبی رودخانه ها و تالابها ابتدا می بایست ارتباط بین رژیم جریان رودخانه با محیط زیست و اکوسیستم آن معین گشته، سپس اندرکنش آن با برداشت آب تعیین گردد. می توان در رابطه با پیامدهای کاهش جریان در رودخانه کرخه به این موضوع اشاره داشت که حال با توجه به آلاينده هاي موجود در رودخانه و ظرفيت خوپالايي رودخانه مي توان پيامدهاي كاهش جريان در رودخانه ها را به موارد زير خلاصه نمود:
كاهش دسترسي به آب آشاميدني
از بين رفتن زيستگاه موجودات آبزي و دشت هاي سيلابي
نابودي گونه هاي مختلف ماهي ها و موجودات آبزي
افزايش فرسايش و رسوب
افزايش غلظت آلودگي و از بين رفتن موقعيت هاي تفريحي در رودخانه
كاهش جريان در انتهاي سيستم) مانند کرخه- هورالعظیم و خليج فارس (
افزايش شوري و مشكلات آن در دهانه رود ها و پايين دست رودخانه ها ( مانند کرخه)
تعریف واحدی از منطقه ساحلی وجود ندارد، بطوريكه در برخی از منابع محل تلاقي آب دریا با خشکی را اصطلاحاً منطقه ساحلی یا بخش ساحلی می نامند. منطقه ساحلی شامل خلیج های کوچک، ساحل های شنی، توده های شنی باد آورنده کناره دریا، پیشرفتگی های ساحلی، دهانه رودخانه ها، سواحل پرتگاهی و صخرهای کنار دریا می باشد (بنایی و همکاران، 1385). برخی دیگر منطقه ساحلی را به عنوان منطقه بینابینی (Ecoton) که حسّاسیت و آسیب پذیری بیشتری نسبت به دیگر اکوسیستم های خشکی دارد، یاد می کنند (شهرکی و همکاران، 1387).
به طور کلّی سواحل به عنوان سرزمینی که تحت تأثیر فرآیندهای دریایی همچون جزرومد، بادها و امواج
قرار دارد، تعریف می شود. مناطق ساحلی، به عنوان ناحیه ای که تحت تأثیر فعّالیّت های دریایی قرار دارند هم تعریف می شوند (بنایی و همکاران، 1385).
نواحی ساحلی از نظر ویژگی های زمین شناسی و فرآیندهای طبیعی مؤثر در شکل گیری آنها بسیار گوناگونند. این نواحی ممکن است بسیار پر انرژی و فعّال باشند، در نتیجه تغییرات در آنها بسیار سریع رخ می دهد، در حالی که در برخی سواحل رابطه و واکنش بین آب و خشکی تقریباً پایدار است و تغییرات وسیعی در آنها صورت نمی گیرد. در هر حال، تغییراتی که در سواحل روی می دهد، از نظر زیست محیطی اهمّیت بسیار زیادی دارد از این رو به طور مستقیم بر روی جوامع انسانی تاثیر گذار است (غضبان، 1385).
ولی آنچه که مسلّم است ساحل قسمتی از ناحیه بزرگی است که (Coast) نامیده می شود که کلّ آن قسمت به وسیله دریا تحت تأثیر قرار می گیرد و از نقطه ای که امواج شروع به شکستن می کند، شروع می شود و تا دورترین نقطه ای که امواج و جزر و مدها می رسند، توسعه پیدا می کنند.
ناحیه ساحلی که تحت عنوان (Coastal area) و (Coastal zone) در منابع ذکر می شود، محلّ پیوند آب و خشکی و فصل مشترک عملکرد دو بوم سامانه با خصوصّیات مجزا از یکدیگر است. محیط زیست ساحلی سامانه ای تکامل یافته طبیعی و در برگیرندة پیچیده ترین و در عین حال غنی ترین اکوسیستم های مولّد بر روی کره زمین است. آلودگی دریاها و تأثیر فعّالیّت های خشکی که ما حصل پیامد توسعة اقتصادی- اجتماعی در خطّ ساحلی و حوضه های آبریز آن می باشد، از مهمّترین مسائل مورد بحث در اغلب مناطق دنیا است که به طور مستقیم زیستگاه های ساحلی را تحت تأثیر قرار می دهد
محدوده جغرافیایی:خوزستان از شمال به استان لرستان، از شمال شرقی و شرق بهاستانهای اصفهان و چهارمحال و بختیاری، از شمال غربی بهاستان ایلام، از شرقو جنوب شرقی به استان کهگیلویه و بویراحمد، از جنوب به استان بوشهر وخلیج فارس، و از غرب به کشورعراق محدود میشود.
اثر طبیعی ملی : 1
مساحت اثر طبیعی ملی : 50 هکتار
پارک ملی : 2
مساحت پارک ملی به هکتار : 11675
تعداد مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست خورستان : 12 منطقه
خر یا اُلاغ یا درازگوش (Equus africanus asinus) حیوانی است از دستهٔ چهار پایان. این حیوان اهلی است و انسانها از آن به عنوان بارکش استفاده میکنند. خر در فرهنگ عامیانهٔ ایران نماد حماقت است.
این همه بار ببر این همه زحمت بکش گندم اسیاب کن علف روی دوشت بذار آخرش هم میخندن و میکن خره رو باش...
واژهٔ Gazelle یا غزال در ریشه عربی است. که نخستین بار وارد زبان فرانسوی میانه و سپس در نزدیکیهای سال ۱۶۰۰ از فرانسوی وارد انگلیسی شد. مردمان عرب به صورت سنتی به شکار آهو میرفتند. این جانور در ادبیات عرب نماد زیبایی زنان بودهاست. برخی زبان شناسان بر این باورند که واژهٔ غزل که گونهای شعر در ادبیات عاشقانهاست بیشتر به دلیل همانندسازی زیبایی معشوق و آهو به یکدیگر، این چنین نامگذاری شدهاست. در داستانها گفته میشود که خلیفهعبدالملک مروان (۶۴۶ تا ۷۰۵) یک بار یک آهو را به دلیل شباهتش به معشوقش آزاد کردهاست.
آهوها در سه نژاد و چندین گونه دسته بندی میشوند،[۲] در ادامه چند گونه از آنها که نژاد غزال دارند آمدهاست:
گُرگِ خاکِستَری (نام علمی: Canis lupus) که گاهی بطور خلاصه گرگ نامیده میشود یکی از پستانداران گوشتخوار و گونهای از سگسانان است.این گوشتخوار بسیار باهوش به صورت اجتماعی و در گروههای ۲۰ تایی زندگی میکند. در داخل هر گروه یک جامعه طبقاتی بخوبی تنظیم شده وجود دارد که توسط یک نر و ماده غالب هدایت و رهبری میشود، گروههای خانواده گرگها، قلمرو گستردهای تا هزار کیلومتر متر مربع را اشغال میکنند (۴۰۰ مایل مربع). اعضاء یک گروه (گله) برای ردگیری، محاصره و کشتن طعمههای بزرگ مثل گوزن کانادایی با همدیگر همکاری میکنند.گرگ موجودی مورد احترام برای ترکها و مغولها است. در اکثر حماسههای ترکی گرگ موجودی راهنما برای نجات و پیروزی است. افسانهٔ آسنا یک اسطوره قدیمی ترکی است. که بر طبق آن نژاد ترکها به گرگ خاکستری باز میگردد. همچنین در اسطورههای ترکی آمده است که یک گرگ خاکستری به ترکها راه خروج از سرزمین مادری افسانهایشان (Ergenekon) را نشان داد و باعث شد که آنها بر همسایگان خود مسلط شوند.گرگ از واژه پهلویgurg به زبان فارسی کنونی رسیدهاست.
خفاش خونآشام یا خفاش وَمپایر نامی عمومی برای خفاشهایی است که خون دیگر حیوانات را میمکند، تنها سه گونه از این خفاشها فقط از خون تغذیه میکنند که هر 3 آنها بومی آمریکای مرکزی و جنوبیاند.افسانهها و اسطورهها در تمام جهان، خفاشها را به عنوان اهریمنان خونآشام به تصویر میکشند.
طول بال این خفاشها (متعلق به طبقهٔ دسمودوس روتوندوس) حدود هشت اینچ و بدن آنها به اندازهٔ انگشت شست آدمی بزرگسال میباشد. اگر نوع تغذیه و برنامهٔ غذایی آنها نبود، مردم توجه زیادی به این جانوران کوچک نداشتند. خفاشهای خونآشام از خون پرندگان بزرگ، گلهها، اسبها و خوکها تغذیه میکنند.این خفاشها با دندانهای تیزی که دارند، بریدگیهای ریزی را در پوست حیوانی که خوابیده است، ایجاد میکنند. بزاق خفاشها دارای مادهای شیمیایی است که از لخته شدن خون جلوگیری میکند. بنابر این خفاش براحتی میتواند خونی را که در زخم ایجاد شده بمکد. ماده شیمیایی دیگری که در بزاق آنها وجود دارد، مادهٔ بی حس کنندهای است که جلوی بیدار شدن حیوان را میگیرد.خفاشهای خونآشام، شکار خود را از طریق صدا، بو و پژواک پیدا میکنند. در این هنگام آنها در یک متری سطح زمین به پرواز در میآیند و از حسگرهای ویژهٔ گرمایی استفاده میکنند که در بینیهایشان قرار دارد و به آنها کمک میکند تا سیاهرگهایی را پیدا کنند که به پوست بدن شکارشان نزدیک است.بزاق این خفاشها در جلوگیری از لخته شدن خون بهتر از هر مادهٔ دارویی دیگر میباشد و می تواند در پیشگیری حملات قلبی و سکتهها کمک موثری باشند. به گفته پزشكان، بزاق این حیوانات حاوی تركیبی است كه میتواند خون را رقیق كند و در نتیجه لختههای خونی را در عروق مغزی حل كرده و از بین ببرد. در حال حاضر بیشتر انواع سكتههای مغزی با مصرف داروهای ازبین برنده لختههای خونی ظرف 4 ساعت پس از سكته تحت درمان قرار میگیرند. اما دارویی كه از بزاق خفاش برای این منظور تولید میشود، میتواند همین تاثیر را تا 9 ساعت پس از حمله داشته باشد.خفاشهای خونآشام یکی از انواع گونههایی است که به عنوان آفت به آنها توجه میگردد. اما میلیونها خفاش سودمند وجود دارند که مردم آنها را به اشتباه به جای خفاشهای خون آشام نابودشان میکنند.
آلودگی هر روز بیشتر از روز قبل دست خود را بر گلوی ما میفشارد و ما همچنان بی توجه به آن سیر تخریب محیط زیست را طی می کنیم، غافل از اینکه چه خطری را به دست خودمان برای خودمان و فرزندانمان به وجود آورده ایم. اگر سیاست های انرژی ما تغییری نکنند با وضعیت سختی مواجه می شویم...
خون سیاه اژدهایی که به باور اساطیری مردم رامهرمز در جنگ با اسفندیار رویینتن به هلاکت رسید، هنوز از چشمههای قیر ماماتین میجوشد. بررسی لوحهایی که در تختجمشید به دست آمده نشان میدهد هخامنشیان از این چشمههای قیر ظروف خود را میساختند.به گزارش خبرنگار مهر، منطقه «ماماتین» در ۲۵ کیلومتری شمال شرق شهرستان رامهرمز استان خوزستان بستر میراث و ثروتی چند هزار ساله است. گاهی این ثروت اشباع شده از زمین بیرون میجهد تا شاید کسی آن را ببیند و از ثروت طبیعی سودی ببرد غافل از اینکه در ماماتین از زمین طلای سیاه میجوشد و کسی نمیبیند.گاهی ثروت نیاکان ایرانیان در یک بنا و اثر تاریخی است و گاهی طلایی سیاه به نام نفت و قیر. در شهر رامهرمز کوهی وجود دارد که در اثر انشعاب گاز از درون حفرههای آن آتشی به بیرون شعله میکشد که منظره زیبایی را در تاریکی شب پیش روی هر عابر میگذارد.اما غیر از این کوه که به تشکوه معروف است در منطقه ماماتین شهر رامهرمز چشمههای زیادی وجود دارد که از آنها به صورت طبیعی قیر بیرون میآید.
اهمیت کاشت محصولات کشاورزی در جهان پر جمعیت امروز امری است بدیهی، در حالیکه با استفاده از انواع کود های شیمیایی و فضولات آلی (حیوانی) بیتردید بار آلودگی بر دوش زمین سنگین تر میشود. اگر بتوان دریافت که چه رشتههایی باعث گردیدهاند تا چنین مجموعه پیوستهای به وجود آید میتوان راه حلی را برای این مسئله پیدا کرد. اما هیچ کدام از ما _چه در پشت میز کار نشسته باشد و چه عضو کمیسیونی باشد_ نمی تواند طرحی را ارائه دهد تا به شکل خاصی بحران زیست محیطی را فرو نشاند، ادعای چنین کاری نیز ساده انگاری و نا آگاهی از طبیعت واقعی این بحران است. تحقیقات زیادی نشان داده که رشد و نمو نباتی (گیاهی) در شرایط بکار گیری توأم کود شیمیایی و حیوانی به مراتب بیشتر از زمانی است که کودهای شیمیایی به تنهایی مورد استفاده قرار میگیرند. پس اگر با توجه به شرایط محیطی منطقه مورد نظر، کود زیستی مناسبی به صورت ترکیبی با کودهای شیمیایی و حیوانی مورد استفاده قرار گیرد، میتواند بازده بهتری را همراه داشته و این عملکرد قطعا کاهش آلودگی منابع را نیز به دنبال خواهد داشت.
مطالعات تاریخی،بیانگر این نکته است که شکار حیوانات توسط حکومتگران در ایران، پیشینهای طولانی دارد. از ابتدای ورود آریاییها به فلات ایران رواج داشته است. در ایران باستان، سواری، شکار کردن و تیر انداختن، از افتخارات فرمانروایان محسوب میشده؛ همچنانکه فردوسی نیز در شاهنامه، شکار را از کارهای شایسته پادشاهان شمرده و مقارن صفاتی چون بخشش و دانش آورده است.برخی از معروفترین حکومتگران ایران که داستانهایی از شکارهای ایشان برجای مانده، عبارتاند از: کوروش و داریوش هخامنشی، اردوان اول اشکانی، انوشیروان عادل، قباد، بهرام گور، خسرو پرویز و یزدگرد سوم ساسانی، سلطان محمود و مسعود غزنوی، ملکشاه و سلطان سنجر سلجوقی، شاه اسماعیل، شاه عباس اول و دوم صفوی، کریمخان زند، آغامحمدخان قاجار، فتحعلی شاه و بالأخره ناصرالدین شاه قاجار.
استنساخ قدیمیترین سند بازیافته از شکارهای ناصرالدین شاه قاجار است؛ رسالهای که توسط شخص دیگری از اطرافیان وی نگاشته شده است.از سلاطین قاجار، فتحعلیشاه در دوران سلطنت سی و هشت سالهاش (۱۲۵۰ ـ ۱۲۱۲ هـ. ق.) علیرغم مشکلات و جنگهایی که با کشورهای روسیه (منجر به معاهده ترکمانچای) و عثمانی داشت، هرگز از عیش و عشرت و شکار که در آن زمان، یکی از تفریحات شاهانه بود، دست بر نداشت و در حالی که عباس میرزا در مرز کشور، درگیر نیروهای بیگانه و انعقاد معاهدههایی بود که بار گران آنها به دوش مردم سنگینی میکرد، سلطان در پایتخت در حرمسرا و شکارگاهها روز را شب و شب را روز میکرد؛
در این رابطه، سرهنگ گاسپار درویل که در دورۀ فتحعلی شاه به قصد مأموریت نظامی به ایران آمده بود، در مورد شکار و فتحعلی شاه چنین مینویسد: ایرانیها عشق عجیبی به شکار دارند تا آنجا که بزرگان هفتهها بلکه ماهها اوقات خود را به شکار میگذرانند. شکار در ایران با اروپا تفاوت زیادی دارد و چون جالبترین آنها شکار پادشاه یا ولیعهد میباشد، به شرح جزئیات آن میپردازم؛ شکار بزرگ و یا شکار پرنده، همیشه سواره انجام میگیرد. شکار پرنده، به وسیله باز، بسیار جالب است. ضمناً کشوری وجود ندارد که به اندازه ایران، در تربیت این پرنده، موفق باشد. هنگامی که پادشاه یا شاهزاده به این سرگرمی میپردازند، تعداد زیادی خدمه همراه میبرند. خدمه مزبور همین که به محل شکارگاه رسیدند، از اسب پیاده میشوند و در کمال سکوت، در چند قدمی، پیشاپیش شکارچیان حرکت میکنند. شکارچیان با آرایش نیمدایره بسیار گسترده، دنبال آنها به راه میافتند. هر یک از شکارچیان بر روی دست راست خود یک باز حمل میکند. تسمه دوشاخهای از چرم نازک که به چنگال بازها متصل است، مانع پرواز آنها میشود. هنگامی که دستهای قرقاول یا کبک مشاهده شود، تا آنجا که ممکن است به آنها نزدیک میشوند و آنها را دوره میکنند. در این حال، شکارچیان متوقف میشوند و همگی با هم، بازوی راست خود را در جهت نقطهای که شکار در آنجا گرد آمده است، دراز میکنند تا بازها بتوانند آن را ببینند؛ در این موقع، شکار را میپرانند و بازها با حرص و ولع بسیار، خود را روی آنها میاندازند و به ندرت، اتفاق میافتد که یکی از آنها طعمه خود را از دست بدهد. سپس خدمه برای گرفتن شکار میدوند و به آسانی شکار را از چنگ باز در میآورند. اما برگرداندن بازها به آن آسانی نیست؛ برای این کار، قوشچیها مرغی را که در توبره دارند؛ بیرون آورده؛ به صدا در میآورند و بدین وسیله، بازها نه از روی انس و علاقه، بلکه به سبب حرص و ولعی که دارند، روی دست صاحبشان قرار میگیرند. انواع و اقسام شکارهای بزرگ، از قبیل گوزن، کَل، بُزکوهی، آهو، گاو کوهی و غیره در ایران فراوان است. این حیوانات، آرام گرد هم زندگی میکنند و موقعی که به جلگه سرازیر میشوند، تعدادشان به قدری زیاد است که از دور به شکل گَلههای بزرگ گوسفند جلوه میکنند. معمولاً روزها را در کوهستانها به سر میبرند و شبها برای چرا خارج میشوند. موقعی که شاه یا شاهزاده قصد شکار بزرگ میکنند، دو یا سه روز قبل از آن، چند هزار سوار پیشاپیش میفرستند که شب هنگام دشت را محاصره کنند. این سواران، کلیه گردنهها و کورهراههایی را که شکارها ممکن است صبح زود از آنجا فرار کنند، مسدود مینمایند. سواران موقعی که به شکارها میرسند، بهتدریج به هم نزدیک میشوند و به همین ترتیب، محوطهای به وجود میآورند که بعضی اوقات، بیش از ده هزار شکار در میان آن به محاصره درآمده است. آنگاه، پادشاه، شاهزادهها یا بزرگان درباری، شروع به تیراندازی میکنند. هر یک از خدمه، دو تفنگ با خود دارند و موقع تیراندازی اربابشان تفنگ دیگر را پر میکنند. شاهزاده ولیعهد [(عباس میرزا)] که در تیراندازی با کمان، فوقالعاده مهارت دارد، قبل از تیراندازی با تفنگ غالباً برای تمرین به دنبال شکارها میتازد و چند تای آنها را از پا درمیآورد. در ایران، نوع دیگری شکار نیز وجود دارد و آن، شکار با سگ است که به وسیله سگهای بزرگی که تازی نامیده میشوند، صورت میگیرد. طرز این شکار در ایران مانند اروپاست؛ با این تفاوت که در اروپا (بهخصوص در اسپانیا که شکار با سگ خیلی متداول است) سگها را به دنبال خرگوش میاندازند، در صورتی که در ایران به دنبال شکار بزرگ میاندازند و به ندرت اتفاق میافتد که شکار از چنگ سگها خلاصی بیابد. در کوهستانها گُراز به تعداد زیاد وجود دارد ولی شکار آنها در موقعی که در جلگه دیده شوند، صورت میگیرد. در مازندران و گیلان نیز گاهگاهی به شکار پلنگ میپردازند ولی نسل این حیوان بهتدریج رو به نابودی میرود.
با بررسیهایی که نگارنده نسبت به اسناد دوره قاجار و بهخصوص ناصرالدین شاه به عمل آورده است، ناصرالدین شاه را سخت دلباخته شکار و پرسه در دشت و دمن یافته، که هیچ فرصتی را برای شکار از دست نمیداده و در این وادی، هرگز خستگی بر او مستولی نمیشده و گاه چنان دچار خوی درندگی خود میگردد که بدون هیچ دلیل یا فایدهای، دستور میداده، کمر کفتار بیچاره را دو نیم کنند تا از فوران خون او دلشاد شود، و یا دستور میداده که روده و جگر پلنگ شکار شده را درآورده و نمایش دهند.
در دست نوشته های تاریخی آمده که :
به تاریخ ششم شهر شعبان [۱۲۷۴]
یک چَپش۳۰ آهو در قوروق دولاب۳۱ با چهارپاره زدند؛ پایش شکست. آن روز پیدا نشد. این غلام فردا رفتم تا وقت ظهر پیدا کرده؛ با اسب گرفتم؛ به حضور مبارک آوردم.
اسناد بهارستان
محل ارائه مقاله: http://khabarfarsi.com/ext/2476690
واژه اسب (Aspa)(آفریده نیک) که در اوستا آمدهاست، خود یک واژه، از دوره پیش از تاریخ و به احتمال زیاد مادی(پارتی، اوستایی)است، و در پارسی باستان (asa)بوده و در سانسکریت(acva) آمدهاست. و بسیاری از نامهای اساطیری در متون کهن از این واژه گرفته شدهاست، به مانند: «اسپریس» به معنی میدان اسب دوانی و «اسپست» به منای یونجه که با تلفظی متفاوت به برخی زبانهای دیگر منتقل شدهاست.ام اسب همواره با واژههایی مانند چابکی همراه بودهاست. پیشینیان برای اسبهای خود احترام بسیاری قائل بودند به گونهای که صاحب اسب، نیاکان اسب نژادین خود را تا ۱۲ نسل پشت میدانست و به هنگام مرگ اسبش به شدت غمگین میشد. همچنین اسب را جانوری نجیب نیز میشناسند. ولی در هنگام خشم اسب نزدیکی به او بسیار خطرناک است.گذشتهٔ این نژاد هنوز به درستی شناخته نشدهاست، ولی بی تردید این نژاد بسیار قدیمی است و از خاور میانه و نواحی دشتی و کوهستانی یا نیمه کوهستانی این منطقه ریشه گرفتهاست. طی تلاش ایرانیان از قبل از هخامنشیان در پرورش و اصلاح این نژاد، اسبهای اصیلی به وجود آمدند که به خاطر چابکی و مقاومتشان مایه حیرت شدند اما بیشترین فعالیتهای اصلاح این نژاد در زمان اشکانیان که ساکن شمال شرق ایران بودند انجام شد و اشکانیان که سوارکارانی ماهر بودند پس از در دست گرفتن حکومت در ایران در۲۵۰ ق. م اسب پارسی را به اسب ترکمن ترجیح داده و به مرور زمان رو یه اصلاح و پرورش این نژاد و مقاوم کردن آن آوردند. نژاد اسبهای اصیل انگلیسی از آمیزش اسبهای پارس و اسبهای محلی (انگلیسی) ریشه میگیرد. خون این نژاد امروزه تقریباً در رگهای همهٔ نژادهای سبک وزن جاری ا ست.
مشخصات: 16 سانتی متر، 38 سانتی متر. نر و ماده همشکل هستند. این پرنده پشتی آبی رنگ و شکم و سینه ای نارنجی دارد و منقاری نسبتا بزرگ. در کنار برکه ها و آب های روان روی شاخه ای می نشیند و یا بالای سطح آب درجابال زنی می کند و درون آب شیرجه می رود.
تغذیه: ماهی های کوچک، حشرات و بچه قورباغه.
تولید مثل: ماهی خورک درون خاک ساحل پر شیب لانه ای تونل مانند می کند و 6 تا 7 تخم می گذارد. زمان تفریخ 19 تا 21 روز است و جوجه ها بعد از 25 روز لانه را ترک می کنند. در سالهایی که آب و هوا مساعد باشد 2 تا 3 بار تخم گذاری می کند.
زیستگاه: کنار آبگیرها، برکه ها، رودخانه ها و حوض ها، ماهی خورک را می توان نشسته بر روی شاخه ای یا در حال پرواز دید. رودخانه ها و برکه های اطراف پاسارگاد نظیر حاشیه رودخانه پلوار مکان های مناسبی برای مشاهده این پرنده می باشد.
نشریه گاردین در یکی از شماره های خود در تاریخ 12 مارس 2012 از شناسایی یک خزنده جدید در ایران توسط یکی از زیست شناسان ایرانی خبر داد. به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از گاردین، گکوها یکی از بزرگترین خانواده های مارمولکها، با حدود هزار و 500 گونه شناخته شده در جهان هستند. جنس "Cyrtopodion" شامل گونه ای پنجه خمیده در پاکستان و دیگری یک گونه پنجه خمیده یا زاویه دار جدید به نام "C. kiabii"، در ایران است که به نام یکی از اکولوژیست های ایرانی به نام بهرام کیابی نامگذاری شده است .این گکو کوچک که کمتر از صد میلی متر طول بدنش است در حدود 100 مایلی سواحل خلیج فارس و از داخل ساختمانهای متروکه جمع آوری شده است. بدین ترتیب شمار گونه های جنس "Cyrtopodion " به 37 گونه رسیده است.این گکوی جدید توسط یک تیم بین المللی از دانشمندان زیست شناس ایرانی و آلمانی به رهبری دکتر فراهم احمدزاده فارغ التحصیل دانشگاه شهید بهشتی، شناسایی و گزارش شده است. دکتر فراهم احمد زاده در حال حاضر در یکی دانشگاههای شهر بن آلمان مشغول تحصیل در رشته دکترا است.
گوزن زرد ایرانی(Dama mesopotamica)پستانداری از خانواده گوزناست. گمان میرفت که نسل این حیوان منقرض شدهاست تا این که در دهه ۱۹۵۰ گلهای ازآن در خوزستان کشف شد. پس از مشاهده چند شاخ تازه در شوش، دو رأساز گوزن ها توسط آقای ورنر ترنس آلمانی، زنده گیری شده و در سال 1337 بهباغ وحش اپل انتقال داده شده و بعد از تکثیر تعداد 6 رأس به دشت ناز منتقل گردید. پس از آن نیز تعدادی به جزیره اشک دریاچه ارومیه منتقل شد و به منظور افزایش بقای این گونه، فرایند انتقال تعدادی از افراد آن از پناهگاه حیات وحش دشت ناز و جزیره اشک دریاچه ارومیه به زیستگاه های محصور شده ای در حدود 10 استان دیگر از جمله فارس، یزد، خوزستان و ایلام ادامه یافت. در گذشته پراکندگی این حیوان از غرب و شمال غرب ایرانتا شمال شرقی آفریقا و در جنوب اروپا تا بالکان گسترده بود. به نظر می رسد در حال حاضرپراکندگی طبیعی این حیوان فقط محصور به جنگلهای متراکم منطقهخوزستان در کنار رودخانه های دز و کرخه باشد و اگر گوزن زردی به صورت آزاد همچنان باقی مانده باشد، در این دو منطقه می توان نشانی از آن را جستجو نمود.
ایجاد فرهنگ استفاده مطلوب از منابع انرژی در اختیار و ترغیب عموم برای استفاده از انرژی های پاک و قابل تجدید باید به صورتی انجام پذیرد که برا ی همه افراد دارای سودمندی وکارایی بهتر و بیشتر باشد و همچنین همراه با سیستم های مالی تشویقی در جهت افزایش فعالیتهای تجاری به سمت طراحی، ساخت و مدیریت مراکزی با بالا ترین راندمان انرژی و کمترین اثرات سوء را بر سلامت محیط وارد سازد .منابع مختلفي به عنوان انرژي هاي جايگزين مطرح هستند و تحقيقات گسترده اي بر روي آنها صورت گرفته است، که همچنين قابل دسترس و دوستدار محيط زيست باشند، در اين ميان سوخت هاي بيولوژيك مي توانند به عنوان يك انرژي جايگزين، مزيت تجديدپذير بودن و كاهش آلودگي به هنگام احتراق را دارا باشند.
این پرنده دارای پرهای خاکستری، گلوی نخودی رنگ با نوار حاشیه ای پهن سیاه بوده و متمایز ترین ویژگی این پرنده جذاب خط های تزئینی سیاه و سفید واضح بر روی دو طرف بدن پرنده، در زیر بال های آن است. خط چشم سیاه آن از جلوی بیشانی تا زیر کردن امتداد دارد . به گونه ای، که به نظر می رسد چشم کبک بسته باشد. پرهای قسمت بالای بدن و سر، قهوه ای بوده و به طرف پایین تنه و دم که می آید تبدیل به رنگ خاکستری مایل به آبی می شود. صورت کبک سفید با منقار کوتاه، قوی و نارنجی رنگ است. جنس نر و ماده مشابه هستند، پاها قرمز رنگ و ماده اندکی از نظر اندازه کوچکتر و فاقد خار پشت پا است. دم کبک دارای 14 پر می باشد.. رنگ جوجه کبک کرم قهوه ای پررنگ، و سطح زیرین بدن جوجه کم رنگ می باشد.بیشتر کبک های ساکن مناطق مرطوب رنگ تیره داشته و بدنی متمایل به رنگ زیتونی دارند، این در حالی است که ساکنان مناطق خشک بیشتر خاکستری یا زرد رنگ هستند..
عکس از عالیه چنگیزی 1389
زمان پرورش و تخم گذاری در کبک ها متفاوت بوده و بسته به مکان و ارتفاع زندگی آن دارد يک مرتبه در سال توليد مثل دارند. در فصل توليد مثل، کبک های مناطق گرم اواخر اسفند و اواسط بهار به صورت گله های ۲۰-۱۵ تایی جفت گیری نموده و سرانجام در اواسط اردیبهشت شروع به تخم گذاری می نماید و برای کبک های مناطق سرد سیر از فروردين آغاز شده و بسته به منطقه جغرافيايي ممکناست تا اواخر تير و اوايل مرداد نيز ادامه يابد به طور معمول برای کبک های مناطق مختلف ایران ازاواسط ارديبهشت تا اواسط مرداد, جوجه ها از تخم بيرون مي آيند. کبک پرنده زمینی بوده، لانه خود را بر روی سطح خاک و بر روی زمین زیر تخته سنگ ها یا لابلای درختچه ها استآشيانه کبک از ساقه هايساده که گاهي با پر و خاشاک پوشانده مي شود, در ميان صخره ها و يا مناطق پر از بوتهو خاشاک, تشکيل مي گردد
عکس : چنگیزی عالیه 1389
نرها با نشان دادن تمايل خود به ماده با کجکردن سر و باز کردن بالها و نمايش آنها در اواخر اسفند اقدام به جفت گيري مي کنند نر ها در فصل جفت گیری پرنده ماده را دنبال می کنند و در برابر او گام های محکمی به زمین می گذارند و گردن خود را به جلو و عقب می برند. این حرکات ادامه دارد تا زمانی که پرنده ماده اجازه جفتگیری بدهد. ماده به نشانه اعلام رضایت برای جفت گیری خم می شود و نر با نوک خود پشت سر ماده را گرفته و جفت گیری انجام می شود. نر ها تک همسر monogynous می باشند هستند. در طول این زمان، بسیار جنگجو هستند و دیگران را به مبارزه می خوانند. در خارج از فصل تولیدمثل معمولا کبک ها را در دسته های 10 تا 50 تایی می توان مشاهده کردcovey
تمام موجودات روی کره زمین هر یک به نوعی جزء تنوع زیستی کره خاکی به شمار می آیند. در صنایع جلبک ها را که گیاهان میکروسکوپی هستند، به عنوان یک عامل تخریب و موجودات مزاحم می شناسند. در صورتی که خود ما هستیم که با فعالیت های نسنجیده تکنولوژیک، عوامل انفجار جمعیت این میکروارگانیسم ها را فراهم می کنیم و بعد به دنبال راه حل نابودی این رسوبات بیولوژیک گشته و جهت رفع مشکل از مواد شیمیایی استفاده میکنیم، غافل از اینکه همین مواد وارد چرخه حیات می شوند و سلامتی ما و خانواده هایمان را به خطر می اندازند. بهترین راه حل این مشکل یافتن درمان های زیستی است.مانند سیستم اسمز معکوس, یا بیورینگBioRing و... می باشد.